شعر وحشی بافقی
جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۳:۲۴ ق.ظ
آه، تاکی ز سفر باز نیایی، بازآ
اشتیاق تو مرا سوخت، کجایی؟! بازآ
شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گرهمان بر سرخونریزی مایی، بازآ
کردهای عهد که بازآیی و ما را بکشی
وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ
رفتی و باز نمیآیی و من بی تو به جان
جان من اینهمه بی رحم چرایی؟! بازآ
وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی
گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ
وحشی بافقی
@ghalam_book
۰۰/۰۲/۰۳