کارگاه روانشناسی با محوریت داستان های ایرانی طهورا جربان
کارگاه روانشناسی برای نوجوانان و کودکان با محوریت داستان های کهن ایرانی با عنوانی یکسان و در دو کارگاه مجزا و در دو مرحله با همکاری قطب ادبیات و علوم انسانی شهر تهران از ۱۷ فرودین ماه ۱۴۰۱ برگزار خواهد شد.
در کلاس ما، کسی درس نمی دهد.
قرار است داستان بخوانیم و خودمان را جای شخصیت ها جا بزنیم، نگاهشان کنیم، ویژگی هایشان را حدس بزنیم، و ببینیم اگر جای آن ها
بودیم چه کاری را در کجا انجام میدادیم؟
و در جهان واقعی پی شباهت های شخصیت اصلی داستان با آدم های اطرافمان بگردیم.
مثلاً کاوش کنیم کاوه را کجا دیدیم؟ اگر کاوه امروزی میشد چه شکلی داشت؟ کارش چه بود؟
ما تصمیم، به جای شخصیت ها می گیریم
و حتی در صورتی که فکر کنیم، نیاز است داستان تغییر کند، خودمان با راهکارهای و تصمیم هایی که در کنار هم میگیریم تغییرش میدهیم تا از نزدیک شاهد باشیم که چطور مسیر زندگی شخصیت ها دگرگون میشود و یک تصمیم در طول زندگی چه تاثیری خواهد گذاشت.
در کلاس ما، قرار نیست، جلوی دهانمان را بگیرم
قرار است دست و گوش و چشممان هم راه بیافتد روی کاغذ و مکان هایی که از نظرمان پنهان مانده و دنیاهایی فرای دنیای خودمان و حتی واقعی تر.
نظر دوستانمان را میپرسیم و حتی اگر مخالف عقیده ی خودمان باشد، با هم یاد میگیریم سکوت کنیم و در زمان مناسب، با صبر و فکر کافی پاسخ بدهیم.
در ساختار روانشناسانه، واقعیت داستانی را آن طور که میخواهیم تغییر میدهیم، از برخی از موضوعات چشم میپوشیم و برخی دیگر را آنطور که لازم است، میبینیم.
داستان با توجه به ساختار بسیار قدرتمند و عظیمی که دارد می تواند بستر بی نظیری برای پردازش زیر ساخت های روانی فراهم سازد، بسیار عظیم تر و گسترده تر از چیزی که تا به امروز مطالعه شده است.
وجود مفاهیم یکسان و کلیدی در ادبیات، روانشناسی، جامعه شناسی و فلسفه ارتباط تاروپودی هر یک از رشته ها با یکدیگر، حتی تفاوت های درونی و بیرونیشان، این امکان را به ما خواهد داد که به تعداد آدم ها، دیدگاه های متفاوت را بنگریم، و در مدار بی پایانی که پیش روی ماست، پا به راه هایی ناشناخته و تازه ای بگذاریم.
شوق و دغدغه ی اصلی این سالهایم، برای ادغام ادبیات، هنر و روانشناسی به نحوه ی متفاوت تر از آنچه در حال حاضر در حال اجرا است، با امیدواری به یافتن ساختاری سازمند در سال های آتی به کمک حلقه ی دوستان و به یاری تجربه های آموخته خود و دیگران و همچنین اشتیاق یادگیری مهارت های تربیتی و ارتباطاتی به کودکان و نوجوانان برای بهبود سطح بهداشت روانی و خلاقیت و هوش هیجانی، ما را تشویق کرد که سریع تر، دست به کار شویم و کارگاه را به شوق دیدار بچه ها و انجام یک پژوهش عملی شروع کنیم.